گوژگانیلغتنامه دهخداگوژگانی . (اِ) تیماج و سختیان . (ناظم الاطباء). ظاهراً صحیح کلمه گوزگانی است . رجوع به گوزگانی شود.
گورکانیلغتنامه دهخداگورکانی . (اِ) تیماج و سختیان را گویند، و با زای نقطه دار و رای فارسی هر دو آمده است .(برهان ). مصحف گوزگانی است . رجوع به گوزگانی شود.
کوزگانیلغتنامه دهخداکوزگانی . (اِ) سختیان و تیماج را گویند. (برهان ) (از آنندراج ). اصح گوزگانی است . (حاشیه ٔبرهان چ معین ). و رجوع به گوزگانی و کورکانی شود.
کورکانیلغتنامه دهخداکورکانی . (اِ) به معنی سختیان و تیماج و به این معنی با کاف فارسی و زای نقطه دار هم آمده . (برهان ). مصحف «گوزگانی »منسوب به «گوزگانان » = «جوزجان ». (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). رجوع به گوزگانی ، کورگانی و کوزگانی شود.