گوشگیرearplugواژههای مصوب فرهنگستاننوعی گوشبان که درون مجرای گوش بیرونی قرار میگیرد و آن را بهکلی میبندد
دهانهپوشبندhatch bar 1, hatch clamping beamواژههای مصوب فرهنگستانبستی متشکل از الوارهای چوبی یا تسمههای فلزی که بر روی دهانهپوش نصب و گاه پیچ میشود تا از باز شدن و جابهجایی دهانهپوش براثر باد و دیگر عوامل طبیعی جلوگیری شود
زهوار دهانهپوشhatch batten, battening bar, hatch bar 2, battening ironواژههای مصوب فرهنگستانتسمهای فلزی که از آن برای محکم کردن دهانهپوش استفاده میکنند
تحقیق و توسعة درونسازمانیintramural R&D, intramural researchand development, in-house R&D, in-house research anddevelopmentواژههای مصوب فرهنگستانتحقیق و توسعهای که در درون مرزهای یک سازمان یا بنگاه انجام میشود، خواه درونمنبع باشد یا برونمنبع
گوش گیرلغتنامه دهخداگوش گیر.(نف مرکب ) بمجاز آزاردهنده . اذیت کننده : چو من بلبلی را بود ناگزیراز این گوش گیران شوم گوشه گیر.نظامی .
ساکتکنندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی کننده، صداخفهکن، پوزهبند، سوردین محافظ گوش، گوشگیر روانساز
گوش گیرلغتنامه دهخداگوش گیر.(نف مرکب ) بمجاز آزاردهنده . اذیت کننده : چو من بلبلی را بود ناگزیراز این گوش گیران شوم گوشه گیر.نظامی .
گمان پذیرلغتنامه دهخداگمان پذیر. [ گ ُپ َ ] (نف مرکب ) عذرپذیر. (از آنندراج ) : زآن سه نکته که گوش گیر شدش دل نازک گمان پذیر شدش .میرخسرو (از آنندراج ).