لغتنامه دهخدا
کراکله . [ ک َ ک ِ ل َ ] (اِخ ) مراد از آن مردمی هستند در طبرستان که غارت کنند بر وجه خفیه در عقب درختان و احجار و گودالها. بعضی گفته اند اصل آن کرکیل است یعنی شریر و مفسد طبرستان و بعضی گفته اند کرکیل معرب گول گیر است ، یعنی غافل گیر. (از حاشیه ٔ ترجمه ٔ یمینی ص <span class=