بُرشگر ششبازهsix-base cutter,six-base-pair cutterواژههای مصوب فرهنگستانزیمایهای برشگر که یک توالی ششنوکلئوتیدی خاص را شناسایی میکند و برش میدهد نیز: ششبُر six-cutter
بُرشگر هشتبازهeight-base cutter,eight-base-pair cutterواژههای مصوب فرهنگستانزیمایهای برشگر که یک توالی هشتنوکلئوتیدی خاص را شناسایی میکند و برش میدهد نیز: هشتبُر eight-cutter
پنجهبازی گردشیtoe-out-turns, Ackerman angle, toe out during turnsواژههای مصوب فرهنگستاناختلاف زاویۀ گردش چرخهای یک محور، در هنگام گردش خودرو به سمت چپ یا راست
طبطابفرهنگ فارسی عمیدنوعی چوگان که سر آن پهن و مانند کفچه بوده و با آن گویبازی میکردهاند؛ پهنه؛ تختۀ گویبازی.
گوی بازیلغتنامه دهخداگوی بازی . (حامص مرکب ) عمل گوی باز. کار گوی باز. گوی باختن . بازی کردن با گوی : پس از چه رسد سرفرازی مراچو کوشش ترا گوی بازی مرا. اسدی .در این روز به کدو زدن و لهو و لعب و گوی بازی کردن مشغول باشند. (تاریخ قم ص <s