رذالةلغتنامه دهخدارذالة. [ رَ ل َ ] (ع مص ) ناکس شدن . (دهار) (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر اللغة زوزنی ) (از متن اللغة). دون و فرومایه گردیدن . (ناظم الاطباء). ناکس و فرومایه شدن . (آنندراج ) (منتهی الارب ). رذیل شدن . رُذولة. (از اقرب الموارد). ناکس و فرومایه شدن ، کما فی القاموس و المنتخب ، د
رذالةلغتنامه دهخدارذالة. [ رُ ل َ ] (ع ص ، اِ) رُذال . آن که بهتر و جَیّد آن را گرفته باشند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). ردی . مقابل خیاره . (یادداشت مؤلف ). آنچه جَیّد آنرا گرفته باشند و تباه و ناسره ٔ آن مانده باشد و رذاله ٔ هر چیزی بدترین آن است . ج ، رُذالات . (از اقرب الموارد). ثفل چیزی ک
رذولةلغتنامه دهخدارذولة. [ رُ ل َ ] (ع مص ) ناکس و فرومایه شدن . (منتهی الارب ). مصدر به معنی رَذالة. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ناکس و فرومایه شدن . رذالة. (آنندراج ). ناکس شدن . (تاج المصادربیهقی ) (مصادر اللغة زوزنی ). رجوع به رَذالة شود.
رذولةلغتنامه دهخدارذولة. [ رُ ل َ ] (ع اِمص ) رَذالة. ناکسی وفرومایگی . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ).
صخرةدیکشنری عربی به فارسیتخته سنگ , سنگ , گرداله , تکان نوساني دادن , جنباندن , نوسان کردن , تخته سنگ يا صخره , سنگ خاره , صخره , جنبش , تکان
چگالی تقهایtap densityواژههای مصوب فرهنگستانچگالی ظاهری پودر یا مادۀ گردالهای (granulated material) هنگامیکه ظرف حاوی مواد در شرایط معیار تحت ارتعاش یا ضربه قرار بگیرد