گیتی خراملغتنامه دهخداگیتی خرام . [خ ِ / خ َ / خ ُ ] (نف مرکب ) آنکه تمام گیتی را گشته باشد. (آنندراج ) (بهار عجم ). || کنایه از پادشاهی که سرتاسر گیتی را سیر کرده است : همه کرده ٔ شاه گیتی خرام در
آزمون تهنشینیsettleability testواژههای مصوب فرهنگستانآزمونی برای تعیین قابلیت جدا شدن جامدات از مایع در حوض تهنشینی نهایی
نوترینوی تاؤtau neutrinoواژههای مصوب فرهنگستانذرهای که به همراه تاؤ، نسل سوم لپتونها را تشکیل میدهد و در طبیعت فقط بهصورت چپگرد وجود دارد
آزمون جامدات تهنشینیپذیرsettleable solids testواژههای مصوب فرهنگستانآزمونی برای اندازهگیری حجم جامداتی که در یک لیتر نمونه پس از یک ساعت در قیف ایموف تهنشین میشوند
گیتی خرامیدنلغتنامه دهخداگیتی خرامیدن . [ خ ِ / خ َ / خ ُ دَ ](مص مرکب ) سیر کردن در گیتی . سیاحت کردن در جهان .
کردهلغتنامه دهخداکرده . [ ک َ دِ ] (ن مف ) نعت مفعولی از مصدر کردن . || بجاآورده . انجام داده . (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). مقابل ناکرده . (فرهنگ فارسی معین ). اداشده . (ناظم الاطباء). انجام گرفته : فال کرده کار کرده بود. (تاریخ سیستان ).بر عفو مکن تکیه که
گیتیلغتنامه دهخداگیتی . (اِ) جهان . کره ٔ زمین . عالم سفلی . (از برهان قاطع) (از بهار عجم ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). کره ٔ خاکی . کره ٔ ارض : ایا خورشید سالاران گیتی سوار رزم ساز و گرد نستوه . رودکی .هموار خواهی کرد گیتی را
گیتیلغتنامه دهخداگیتی . (اِ) جهان . کره ٔ زمین . عالم سفلی . (از برهان قاطع) (از بهار عجم ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). کره ٔ خاکی . کره ٔ ارض : ایا خورشید سالاران گیتی سوار رزم ساز و گرد نستوه . رودکی .هموار خواهی کرد گیتی را
گیتیلغتنامه دهخداگیتی . (اِخ ) دهی است از دهستان درختگان بخش مرکزی شهرستان کرمان . واقع در 37هزارگزی شمال خاوری کرمان و2هزارگزی باختر راه مالرو شهداد به کرمان . محلی کوهستانی و هوای آن سردسیر و سکنه ٔ آن <span class="hl" dir=
گورگیتیلغتنامه دهخداگورگیتی . (اِخ ) دهی است از دهستان رابر بخش بافت شهرستان سیرجان واقع در54000 گزی شمال خاوری بافت ، سر راه مالرو شرینک به جواران . کوهستانی و سردسیر و سکنه ٔ آن 100 تن و آب آن از رودخانه است . محصول آن غلات و
گیتیلغتنامه دهخداگیتی . (اِ) جهان . کره ٔ زمین . عالم سفلی . (از برهان قاطع) (از بهار عجم ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). کره ٔ خاکی . کره ٔ ارض : ایا خورشید سالاران گیتی سوار رزم ساز و گرد نستوه . رودکی .هموار خواهی کرد گیتی را
گیتیلغتنامه دهخداگیتی . (اِخ ) دهی است از دهستان درختگان بخش مرکزی شهرستان کرمان . واقع در 37هزارگزی شمال خاوری کرمان و2هزارگزی باختر راه مالرو شهداد به کرمان . محلی کوهستانی و هوای آن سردسیر و سکنه ٔ آن <span class="hl" dir=
سرمه ٔ گیتیلغتنامه دهخداسرمه ٔ گیتی . [ س ُ م َ / م ِ ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از شب باشد. (انجمن آرا) (آنندراج ). شب . (رشیدی ).