گیتی پژوهلغتنامه دهخداگیتی پژوه . [ پ ِ / پ َ ] (نف مرکب ) مرکب از: گیتی + پژوه ، پسوند فاعلی . (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). دنیاطلب و طالب دنیا باشد چه گیتی به معنی دنیا و پژوه ، طالب و خواهان و جویان باشد. (آنندراج ) (برهان قاطع) (بهار عجم ) (فرهنگ شعوری ج <span
آزمون تهنشینیsettleability testواژههای مصوب فرهنگستانآزمونی برای تعیین قابلیت جدا شدن جامدات از مایع در حوض تهنشینی نهایی
نوترینوی تاؤtau neutrinoواژههای مصوب فرهنگستانذرهای که به همراه تاؤ، نسل سوم لپتونها را تشکیل میدهد و در طبیعت فقط بهصورت چپگرد وجود دارد
آزمون جامدات تهنشینیپذیرsettleable solids testواژههای مصوب فرهنگستانآزمونی برای اندازهگیری حجم جامداتی که در یک لیتر نمونه پس از یک ساعت در قیف ایموف تهنشین میشوند
گیتی پژوهیدنلغتنامه دهخداگیتی پژوهیدن . [ پ ِ / پ َ دَ ] (مص مرکب ) طلب دنیا کردن . دنبال دنیا و جاه رفتن . رجوع به گیتی پژوه شود.
گیتی پژوهیلغتنامه دهخداگیتی پژوهی . [ پ ِ / پ َ] (حامص مرکب ) عمل گیتی پژوه . دنیاطلبی : به گیتی پژوهی چه یابیم دیرکه دودیست بالا و گردی است زیر.نظامی .
پژوهلغتنامه دهخداپژوه . [ پ ِ / پ َ ] (اِمص ) بازجستن بود. (لغت نامه ٔ اسدی ). تفحص . تجسس . || پرسش . بازخواست . || (نف ) جوینده . طالب . خواهنده . تفحّص کننده . و به این معنی چون مزید مؤخر استعمال شود: افسون پژوه . دین پژوه . کین پژوه . گیتی پژوه . دانش پژ
گیتیلغتنامه دهخداگیتی . (اِ) جهان . کره ٔ زمین . عالم سفلی . (از برهان قاطع) (از بهار عجم ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). کره ٔ خاکی . کره ٔ ارض : ایا خورشید سالاران گیتی سوار رزم ساز و گرد نستوه . رودکی .هموار خواهی کرد گیتی را
گیتیلغتنامه دهخداگیتی . (اِ) جهان . کره ٔ زمین . عالم سفلی . (از برهان قاطع) (از بهار عجم ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). کره ٔ خاکی . کره ٔ ارض : ایا خورشید سالاران گیتی سوار رزم ساز و گرد نستوه . رودکی .هموار خواهی کرد گیتی را
گیتیلغتنامه دهخداگیتی . (اِخ ) دهی است از دهستان درختگان بخش مرکزی شهرستان کرمان . واقع در 37هزارگزی شمال خاوری کرمان و2هزارگزی باختر راه مالرو شهداد به کرمان . محلی کوهستانی و هوای آن سردسیر و سکنه ٔ آن <span class="hl" dir=
گورگیتیلغتنامه دهخداگورگیتی . (اِخ ) دهی است از دهستان رابر بخش بافت شهرستان سیرجان واقع در54000 گزی شمال خاوری بافت ، سر راه مالرو شرینک به جواران . کوهستانی و سردسیر و سکنه ٔ آن 100 تن و آب آن از رودخانه است . محصول آن غلات و
گیتیلغتنامه دهخداگیتی . (اِ) جهان . کره ٔ زمین . عالم سفلی . (از برهان قاطع) (از بهار عجم ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). کره ٔ خاکی . کره ٔ ارض : ایا خورشید سالاران گیتی سوار رزم ساز و گرد نستوه . رودکی .هموار خواهی کرد گیتی را
گیتیلغتنامه دهخداگیتی . (اِخ ) دهی است از دهستان درختگان بخش مرکزی شهرستان کرمان . واقع در 37هزارگزی شمال خاوری کرمان و2هزارگزی باختر راه مالرو شهداد به کرمان . محلی کوهستانی و هوای آن سردسیر و سکنه ٔ آن <span class="hl" dir=
سرمه ٔ گیتیلغتنامه دهخداسرمه ٔ گیتی . [ س ُ م َ / م ِ ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از شب باشد. (انجمن آرا) (آنندراج ). شب . (رشیدی ).