ترجمه مقاله

گیج

gij

۱. سرگشته؛ حیران.
۲. کم‌هوش.
⟨ گیج‌وگنگ: (صفت) [عامیانه] حیران؛ سرگشته.
⟨ گیج‌و‌ویج: (صفت) [عامیانه] سرگشته؛ حیران.

بیحواس، بیهوش، پریشانحواس، حواسپرت، حیران، دبنگ، سرگردان، سرگشته، مات، متحیر، مست، منگ

ترجمه مقاله