یاحقفرهنگ فارسی عمید۱. ای حق؛ ای خدا.۲. کلمهای که پهلوانان و درویشان هنگام خداحافظی بر زبان میآورند.
بازتاب عُقزنیgag reflexواژههای مصوب فرهنگستانواکنش غیرارادی نوزاد هنگامی که یک شیء سفت به بخش پسین دهان او برخورد میکند
چاهکلغتنامه دهخداچاهک . [ هََ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پائین ولایت بخش فریمان شهرستان مشهد که در 62 هزارگزی شمال خاوری فریمان بر سر راه شوسه ٔ عمومی مشهد به سرخس واقع شده . جلگه و معتدل است و 382 تن سکنه دارد. آبش از قنات ،
چاهکلغتنامه دهخداچاهک . [ هََ ] (اِ مصغر) چاه کوچک . (آنندراج ). مصغر چاه ،یعنی چاه کوچک . (ناظم الاطباء). چاچه . چاهچه . چاه نزدیک تک . چاه کم عمق . چاه خرد. || آبشی . چاه خرد برای آبهای ریختنی مطبخ . چاه کوچک و کم عمقی که برای ریختن آب چلو و دیگر آبهای آلوده به چربی در آشپزخانه حفر میکنند.
چاهکلغتنامه دهخداچاهک . [ هََ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان حیات داود بخش گناوه ٔ شهرستان بوشهر که در 18 هزارگزی شمال باختر گناوه واقع شده و 20 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
چاهکلغتنامه دهخداچاهک . [ هََ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان سبزواران بخش مرکزی شهرستان جیرفت که در 13 هزارگزی جنوب خاوری سبزواران و 5 هزارگزی خاور راه فرعی سبزواران به کهنوج واقع شده و 29 ت
براءة الاختراعدیکشنری عربی به فارسیاشکار , داراي حق امتياز , امتيازي , بوسيله حق امتياز محفوظ مانده , داراي حق انحصاري , گشاده , مفتوح , ازاد , محسوس , حق ثبت اختراع , امتياز نامه , امتياز ياحق انحصاري بکسي دادن , اعطا کردن (امتياز)
یالغتنامه دهخدایا. (ع حرف ندا) حرف ندا برای دور است حقیقة یا حکماً و برای ندای نزدیک باشد و گفته اند مشترک است میان دور و نزدیک و گفته اند برای بین دور و نزدیک و متوسط است . و یا از همه ٔ حروف ندا بیشتر استعمال شود و به همین سبب هنگام حذف بجز خود یا چیز دیگری مقدر نشود مانند: یوسف اعرض عن ه