یاختهلغتنامه دهخدایاخته . [ ت َ / ت ِ ] (ن مف ) آخته . به معنی بیرون کشیده باشد اعم از آنکه شمشیر و تیغ را از غلاف بیرون کشیده باشند یا چیزی دیگر را از جای خود. (برهان ) برکشیده .(جهانگیری ). بیرون کشیده . (ناظم الاطباء). || پرورده و آموخته . (ناظم الاطباء). |
یاختهفرهنگ فارسی معین(تِ) 1 - (ص مف .) آخته ، بیرون کشیده . 2 - (اِ.) سلول ، سلول بدن موجودات زنده که دارای دو قسمت مهم سیتوپلاسم و هسته می باشد. یاخته ها در حقیقت کوچکترین قسمت ساختمانی موجود زنده هستند که دارای تمام خواص و تظاهرات حیاتی می باشند.
یاختة بنیادی بستوان القایی،یاختة بستوانیدهinduced pluripotent stem cellواژههای مصوب فرهنگستانهر یاختة تمایزیافته یا در جریان متمایز شـدن که با القا به وضعیت بستوانـی بـرگردانده میشود ختـ . بستوانیده iPS cell, iPSC
آختهلغتنامه دهخداآخته . [ ت َ / ت ِ ] (ترکی ، ص ) خایه برکشیده . خصی کرده از جانوران و خاصه اسب و خروس . اَخته .
آختهلغتنامه دهخداآخته . [ ت َ / ت ِ ] (ن مف ) اَخْته . آهخته . آهیخته . کشیده . برکشیده . آهنجیده . لنجیده . مسلول . مشهر. بیرون کرده . برآورده . بیرون کشیده . مستخرج . || درازکرده . ممدود. ممدوده . مبسوط. || برافراشته . مرفوع . بلندکرده . برفراشته . || بردوخ
اختهلغتنامه دهخدااخته . [ اَ ت َ / ت ِ ] (ترکی ، ص ، اِ) خایه بیرون کشیده . (برهان ). بی خایه . جانور خایه کشیده عموماً و اسب خصوصاً. چاروای خایه بیرون کشیده . مقطوع . آخته . خصی . خواجه : خروس اخته . یابوی اخته . ج ، اختگان ، اخته ها (در مورد اسب ) .شب ق
یاختهآماسcellulitisواژههای مصوب فرهنگستانالتهاب حاد و منتشرشوندۀ بافتهای عمیق زیرپوستی و گاه ماهیچهها
ساروجهیاختهcementocyteواژههای مصوب فرهنگستانیاختههایی شبیه به یاختههای استخوانی که در حجرههای ساروجههای یاختهدار محبوساند
یاختة بنیادیstem cellواژههای مصوب فرهنگستانهریک از یاختههایی که برای خودزایش و تولید یاختههای متمایز از انواع دیگر یاخته توانایی نامحدود دارد
خودزایشself-renewalواژههای مصوب فرهنگستانتقسیم یاختهای، ویژة یاختههای بنیادی، که نتیجة آن تشکیل دستکم یاختة دختری مشابه یاختة بنیادی والدی با توانایی تکثیر است
تمامتوانیtotipotencyواژههای مصوب فرهنگستانتوانایی یاخته یا گروهی از یاختهها در تبدیل شدن به یک جاندار کامل
پریاختهلغتنامه دهخداپریاخته . [ پ ُ ت َ / ت ِ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) موجوداتی که چند یاخته دارند. (از لغات فرهنگستان ).
درونیاختهprotoplasmواژههای مصوب فرهنگستانمادۀ کلوئیدی ژلهمانندی با ساختار پیچیده که درون غشای یاخته را پر میکند و مادۀ حیاتی ساختههای گیاهان و جانوران محسوب میشود و شامل هسته و میانیاخته است