لغتنامه دهخدا
یشتن . [ ی َ ت َ ] (مص ) به لغت زند وپازند، آهسته دعا خواندن بر طعام و زمزمه کردن مغان در وقت طعام خوردن و درخواست نمودن و استدعا کردن ونیاز کردن و ستایش نمودن . (از برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). یشتن مصدر پهلوی (هم ریشه ٔ یزشن ) به معنی خواندن کتاب مقدس و اوراد. (یادنام