یانس آبادلغتنامه دهخدایانس آباد. [ ن ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بشاریات بخش آبیک شهرستان قزوین واقع در 24000 گزی شمال باختری آبیک . دارای 412 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
غاز تایوانیAnas formosaواژههای مصوب فرهنگستانگونهای کوچک جثه از اردکیان و راستۀ غازسانان با بدن حنایی یا قهوهای روشن و بالهای سفید
روغن بادیان رومیanise oil, oil of aniseواژههای مصوب فرهنگستانروغنی که 8 تا 23 درصد آن را اسیدهای چرب تشکیل میدهند و از بذر بادیان رومی استخراج میشود
حانیشلغتنامه دهخداحانیش . (اِخ ) (مذکور در اشعیا 30:4) گمان میرود که یکی از شهرهای خالصه ٔ شاهی بوده که در جنوب تحفنیس واقع بوده . رجوع به تحفنیس شود. (قاموس کتاب مقدس ).
حنسلغتنامه دهخداحنس . [ ح َ ن َ ] (ع مص ) لازم گرفتن میان معرکه را از شجاعت . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ).
یانسلغتنامه دهخدایانس . [ ن ُ ] (اِخ ) نام برادر قیصر روم که با شاپور ذوالاکتاف جنگ کرد و شکست خورد : رده برکشیدند و برخاست غوبیامد دمان یانس پیشرو.(شاهنامه ٔ بروخیم ج 7 ص 2055</
یانسلغتنامه دهخدایانس . [ ن ُ ] (اِخ ) خادم و داماد معتضد باللّه بود. رجوع به عیون الانباء ج 1 ص 231 شود.
حافظیلغتنامه دهخداحافظی . [ ف ِ ](اِخ ) ابوالفتح یانس حافظی . الحافظ لدین اﷲ فاطمی ، بسال 526 هَ . ق . وی را به وزارت خود در قاهره بگماشت و چون از او خودسری دید او را با زهر بکشت و وزارت به پسر وی سلیمان داد. (الاعلام زرکلی ص 592</sp
عبدال تپهلغتنامه دهخداعبدال تپه . [ ع َ ت َپ ْ پ َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان بشاریات بخش آبیک شهرستان قزوین . واقع در 26000 گزی باختر آبیک و 6000گزی راه عمومی . جلگه ای هوای آن معتدل است . 74 تن
حافظ لدین اﷲ فاطمیلغتنامه دهخداحافظ لدین اﷲ فاطمی .[ ف ِ ظُ ل ِ نِل ْ لا هَِ طِ ] (اِخ ) عبدالمجیدبن محمدبن مستنصر باﷲ عبیدی ، مکنی به ابومیمون . یازدهمین خلیفه از خلفای فاطمی علوی مصر. مولد وی عسقلان بسال 467 هَ . ق ./ <span class="hl" di
یانسلغتنامه دهخدایانس . [ ن ُ ] (اِخ ) خادم و داماد معتضد باللّه بود. رجوع به عیون الانباء ج 1 ص 231 شود.
یانسلغتنامه دهخدایانس . [ ن ُ ] (اِخ ) نام برادر قیصر روم که با شاپور ذوالاکتاف جنگ کرد و شکست خورد : رده برکشیدند و برخاست غوبیامد دمان یانس پیشرو.(شاهنامه ٔ بروخیم ج 7 ص 2055</
فرطیانسلغتنامه دهخدافرطیانس . [ ف ُ ن ِ ] (اِخ ) نام جزائرالسعادات . (نخبةالدهر). جزائرالسعاده . (تاج العروس ). جزائر خالدات . (یادداشت به خط مؤلف ).
قیانسلغتنامه دهخداقیانس . [ ق َ ن ِ ] (ع اِ) ج ِ قینَس ، بمعنی گاو نر است . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به قینس شود.
یانسلغتنامه دهخدایانس . [ ن ُ ] (اِخ ) خادم و داماد معتضد باللّه بود. رجوع به عیون الانباء ج 1 ص 231 شود.
یانسلغتنامه دهخدایانس . [ ن ُ ] (اِخ ) نام برادر قیصر روم که با شاپور ذوالاکتاف جنگ کرد و شکست خورد : رده برکشیدند و برخاست غوبیامد دمان یانس پیشرو.(شاهنامه ٔ بروخیم ج 7 ص 2055</
مویانسلغتنامه دهخدامویانس . [ ] (اِخ ) یکی از حکما که در صنعت کیمیا بحث کرده و گویند به عمل اکسیر تام دست یافته است . (از الفهرست ابن الندیم ).