یاپوقلغتنامه دهخدایاپوق . (ترکی ، اِ) در برخی از نسخه های فرهنگ اسدی در ذیل کلمه ٔ آنین آمده است : آنین آن خم بود که ماست در آن کنند و بزنند و روغنش بگیرند، به ترکی یاپوق گویند.(فرهنگ اسدی چ اقبال ص 372). در جنوب خراسان یاپوق را تَلُم و در برخی از نواحی آذربای
چگاوکلغتنامه دهخداچگاوک . [ چ َ وَ ] (اِ) لهجه ای از چکاوک وچکاو و چکاوه . رجوع به چکاوک و چکاو و چکاوه شود.
چاپوقلغتنامه دهخداچاپوق . (اِ) تیریز. تیریز جامه . تیریج . دخریص . تخریص . || گودی زیر بغل . (ناظم الاطباء).
چاپوقلغتنامه دهخداچاپوق . (اِخ ) دهی جزء دهستان ایجرود بخش حومه ٔ شهرستان زنجان واقع در 8 هزارگزی جنوب باختری زنجان و 11 هزارگزی راه مالرو عمومی . کوهستانی - سردسیر با 262 تن سکنه . آب آن از ر