ترجمه مقاله

یزک

yazak

جلودار؛ پیشرو سپاه؛ پیشتاز لشکر؛ مقدمۀ لشکر؛ پیش‌قراول: ◻︎ سعدیا لشکر سلطان غمش ملک وجود / هم بگیرد که دمادم یزکی می‌آید (سعدی۲: ۴۴۹)، ◻︎ حذر کار مردان کارآگه‌است / یزک سد رویین لشکرگه‌است (سعدی۱: ۷۶).

پیشقراول، دیدهبان، دیدهور، قراول

ترجمه مقاله