جیضیلغتنامه دهخداجیضی . [ ی َض ْ ضا ] (ع اِ)نوعی از رفتار تکبر. (منتهی الارب ). رفتاری که در آن تکبر بود. (از اقرب الموارد). رجوع به جیَض ّ شود.
زدگیلغتنامه دهخدازدگی . [ زَ دَ / دِ ] (حامص ) صدمه و ضرب و کوب و ضربه و مشت . (از ناظم الاطباء): طلحف ؛ زدگی سخت . (منتهی الارب ). || بیماری و الم و هر گونه اثری که در نتیجه ٔ تماس و یا مجاورت چیزی باچیزی دیگر و یا عروض حادثه ای حاصل شود. زدگی را در موارد مذ
زیدیلغتنامه دهخدازیدی . [ زَ ] (اِخ ) دهی است به یمامه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). قریه ای به یمامه که باغها و نخلستان ها دارد. (از معجم البلدان ).
زیدیلغتنامه دهخدازیدی . [ زَ ] (ص نسبی ) انتسابی است به زیدبن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب . (از انساب سمعانی ). رجوع به زیدیون و زیدیه و زیدبن علی شود.
یزیدیونلغتنامه دهخدایزیدیون .[ ی َ دی یو ] (اِخ ) پیروان مذهب یزیدی که نام فرقه ای است . رجوع به یزیدی و یزیدیه و الموشح ص 380 شود.
یزیدیهلغتنامه دهخدایزیدیه . [ ی َ دی ی َ ] (اِخ ) نام دیگرشهر شماخی است که مرکز شروان می باشد. (از قاموس الاعلام ترکی ج 5) (از تاج العروس ). و رجوع به شماخی شود.
یزیدیلغتنامه دهخدایزیدی . [ ی َ ] (اِخ ) یحیی بن مبارک بن مغیرة عدوی ، مکنی به ابومحمد، یکی از بزرگان و علما و ادبابود و در علم قرائت و علم نحو ید طولی داشت و در قرائت تلمیذ ابوعمرةبن العلا و خلف وی بود و بعد از استاد خود در بصره امام القراء گشت و بعداً به بغداد منتقل گردید و به سمت مربی گری ا
یزیدیلغتنامه دهخدایزیدی . [ ی َ ] (اِخ ) یزیدیه . منسوب به یزیدبن انیسة و ازپیروان او. فرقه ای از خوارج . رجوع به یزیدیه شود.
یزیدیلغتنامه دهخدایزیدی . [ ی َ ] (اِخ ) ابراهیم بن یحیی بن مبارک ، مکنی به ابواسحاق و معروف به یزیدی ، از ادبای اوایل قرن سوم و از تلامذه ٔ اصمعی بود. از آثار اوست : 1- ناء الکعبة و اخبارها. 2- ما اتفق لفظه و اختلف معناه . <s
یحییلغتنامه دهخدایحیی .[ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن المبارک بن مغیره ٔ عدوی ، مکنی به ابومحمد و معروف به یزیدی . رجوع به یزیدی شود.
ابوعبدالرحمنلغتنامه دهخداابوعبدالرحمن . [ اَ ع َ دِرْ رَ ما ] (اِخ ) یزیدی . او راست : کتاب غریب القرآن . (ابن الندیم ).
یحییلغتنامه دهخدایحیی . [ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن مبارک بن مغیرة عدوی ، مکنی به ابومحمد و معروف به یزیدی ، از ادبا و علمای نامی قرن دوم هجری عرب بود. رجوع به معجم الادباء ج 7 ص 289 و غزالی نامه ص 77</
محمدلغتنامه دهخدامحمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عباس . رجوع به ابوعبداﷲ محمدبن عباس ... یزیدی و نیز رجوع به یزدیین شود.
یزیدیلغتنامه دهخدایزیدی . [ ی َ ] (اِخ ) یحیی بن مبارک بن مغیرة عدوی ، مکنی به ابومحمد، یکی از بزرگان و علما و ادبابود و در علم قرائت و علم نحو ید طولی داشت و در قرائت تلمیذ ابوعمرةبن العلا و خلف وی بود و بعد از استاد خود در بصره امام القراء گشت و بعداً به بغداد منتقل گردید و به سمت مربی گری ا
یزیدیلغتنامه دهخدایزیدی . [ ی َ ] (اِخ ) یزیدیه . منسوب به یزیدبن انیسة و ازپیروان او. فرقه ای از خوارج . رجوع به یزیدیه شود.
یزیدیلغتنامه دهخدایزیدی . [ ی َ ] (اِخ ) ابراهیم بن یحیی بن مبارک ، مکنی به ابواسحاق و معروف به یزیدی ، از ادبای اوایل قرن سوم و از تلامذه ٔ اصمعی بود. از آثار اوست : 1- ناء الکعبة و اخبارها. 2- ما اتفق لفظه و اختلف معناه . <s
یزیدیلغتنامه دهخدایزیدی . [ ی َ ] (اِخ ) علی بن احمدبن سعید یزیدی ، حافظ معروف به ابن حزم اندلسی ، صاحب تصنیفات بسیار و معروف بود و به مذهب ظاهریه تمایل داشت . (از لباب الانساب ). و رجوع به ابن حزم شود.
یزیدیلغتنامه دهخدایزیدی . [ ی َ ] (اِخ ) محمدبن ابی محمد، مکنی به ابوعبداﷲ پسر یحیی بن مبارک ، در لغت و قرائت و شعر سخت مهارت داشت و به همراهی معتصم خلیفه به مصر رفت و در همانجا درگذشت . قطعه ٔ زیر از اوست :الهوی امر عجیب شأنه تارة یأس و احیاناً رجالیس فیمن مات منه عجب انما ی
یزیدیلغتنامه دهخدایزیدی . [ ی َ ] (اِخ ) یحیی بن مبارک بن مغیرة عدوی ، مکنی به ابومحمد، یکی از بزرگان و علما و ادبابود و در علم قرائت و علم نحو ید طولی داشت و در قرائت تلمیذ ابوعمرةبن العلا و خلف وی بود و بعد از استاد خود در بصره امام القراء گشت و بعداً به بغداد منتقل گردید و به سمت مربی گری ا
یزیدیلغتنامه دهخدایزیدی . [ ی َ ] (اِخ ) یزیدیه . منسوب به یزیدبن انیسة و ازپیروان او. فرقه ای از خوارج . رجوع به یزیدیه شود.
یزیدیلغتنامه دهخدایزیدی . [ ی َ ] (اِخ ) ابراهیم بن یحیی بن مبارک ، مکنی به ابواسحاق و معروف به یزیدی ، از ادبای اوایل قرن سوم و از تلامذه ٔ اصمعی بود. از آثار اوست : 1- ناء الکعبة و اخبارها. 2- ما اتفق لفظه و اختلف معناه . <s
یزیدیلغتنامه دهخدایزیدی . [ ی َ ] (اِخ ) علی بن احمدبن سعید یزیدی ، حافظ معروف به ابن حزم اندلسی ، صاحب تصنیفات بسیار و معروف بود و به مذهب ظاهریه تمایل داشت . (از لباب الانساب ). و رجوع به ابن حزم شود.
یزیدیلغتنامه دهخدایزیدی . [ ی َ ] (اِخ ) محمدبن ابی محمد، مکنی به ابوعبداﷲ پسر یحیی بن مبارک ، در لغت و قرائت و شعر سخت مهارت داشت و به همراهی معتصم خلیفه به مصر رفت و در همانجا درگذشت . قطعه ٔ زیر از اوست :الهوی امر عجیب شأنه تارة یأس و احیاناً رجالیس فیمن مات منه عجب انما ی