ابوایوبلغتنامه دهخداابوایوب . [ اَ اَی ْ یو ] (اِخ ) کنیت سلیمان بن یسار. یکی از فقهای سبعه ٔ مدینه . رجوع به سلیمان بن یسار... شود.
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن یحیی بن یسار. رجوع به احمدبن یحیی بن زیدبن یسار ابوالعباس ثعلب شود.
غنیتلغتنامه دهخداغنیت . [ غ ُن ْ ی َ ] (ع اِمص ) مالداری و توانگری . (غیاث اللغات ). رجوع به غُنیة شود : دارد یمین تو به سخا بیعت و یمین خلق از یسار تو شده با غنیت و یسار. سوزنی .یک ساعته سخای یمین و یسار تودریا و کوه را ببرد غ