یساقیلغتنامه دهخدایساقی . [ ی َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان جعفرآباد فاروج بخش حومه ٔ شهرستان قوچان واقع در 7 هزارگزی راه شوسه ٔ مشهد به زاهدان با 373 تن سکنه . آب آن از چشمه و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج <sp
یساقیلغتنامه دهخدایساقی . [ ی َ ] (اِخ )دهی است از دهستان سدن رستاق بخش کردکوی شهرستان گرگان واقع در 15 هزارگزی کردکوی و کنار راه شوسه ٔ گرگان به بندرشاه با 950 تن سکنه . آب آن از قنات و راه آن اتومبیل رو است . (از فرهنگ جغراف
یساقیلغتنامه دهخدایساقی . [ ی َ ] (ص نسبی ) (اصطلاح دیوانی ) کارمندان دربار. مأموران دیوانی و کسانی که تهیّه ٔ وسایل حرکت قشون و حفاظت راه را بر عهده داشتند. (سازمان اداری حکومت صفوی ص 59) : در ذکر خلاصه مداخل و مخارج ولایات ایران ، مد
کشت تکانشیshake cultureواژههای مصوب فرهنگستاننوعی کشت در مایع که در ان با حرکت مداوم و هوادهی امکان رشد میکربهای هوازی فراهم میشود
غلت 3trill 1, shake 2, trواژههای مصوب فرهنگستاننوعی زینت عبارت از تناوب سریع یک نغمه و نغمهای بالاتر از آن
ایستاموجseicheواژههای مصوب فرهنگستانموج ایستادهای در یک حوزة بسته یا نیمبسته که حرکت آونگوار آن پس از اتمام نیروی اولیه ادامه دارد
سس پنیرcheese sauceواژههای مصوب فرهنگستانهریک از انواع سسهای سفید طعمدارشده با پنیر که عمدتاً برای پوشش دادن برخی از غذاها مانند نیرشته یا ماهی، به کار میرود
یساقچیلغتنامه دهخدایساقچی . [ ی َ ] (ترکی ، ص مرکب ) یساقی . (یادداشت مؤلف ). رجوع به یساقی شود.- یساقچی باشی ؛ رئیس یساقیان .