یوغورلغتنامه دهخدایوغور. [ ی ُ غُرْ ] (ترکی ، ص ) یغور. (یادداشت مؤلف ). زمخت و ضخم و ناهموار. و رجوع به یغور شود.
یوقورلغتنامه دهخدایوقور. [ی ُ قُرْ ] (ترکی ، ص ) یوغور. یغور. گنده . بزرگ . گردن کلفت . زمخت . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به یغور شود.
بدریختفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل اره، بیریخت، یغور، درشت، نابرازنده، بدترکیب، دفرمه، قناس، بدقیافه، زشت نتراشیده، زبر
درشتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد ، گسترده، وسیع، درندشت، پرظرفیت، جادار، کلان، هنگفت، معتنابه، بدقواره، یغور، دکل، گنده، عریض، ماکروسکوپی، عظیم