یوتلغتنامه دهخدایوت . (اِ) مرگامرگی ستور. (ناظم الاطباء): جالفة؛ یوت ستور. جلیفة؛ یوت که مرگ عام ستوران باشد. مجتلف ؛ یوت رسیده . (منتهی الارب ). سواف . وبای ستور. مرگامرگی حیوان . (از یادداشت مؤلف ). مرگ عام ستوران را گویند همچنانکه مرگ عام مردمان را وبا گویند. (برهان ) (آنندراج ).
یوتفرهنگ فارسی عمید۱. بیماری عام و مرگومیر میان چهارپایان.۲. خشکسالی، بیماری، یا سرمای سخت که باعث هلاک چهارپایان شود.
وعد و وعیدلغتنامه دهخداوعد و وعید. [ وَ دُ وَ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) انذار و ترسانیدن کسی را از کردار و اعمال وی و نوید خیر و شر. (ناظم الاطباء) : ز توحید و قرآن و وعد و وعیدز تأیید و از رسمهای جدید. فردوسی .شب و روز در کار وعد و وعی
یوتکلغتنامه دهخدایوتک . [ ت َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کوه شهری بخش کهنوج شهرستان جیرفت ، واقع در 160هزارگزی جنوب کهنوج ، با 100 تن سکنه . آب آن از چشمه و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج <span class="hl" dir=
یوتابواژهنامه آزاددرخشان و بی مانند (خواهر آریو برزن واز سرداران زن ایرانی) (نام دختر) درخشنده، نورانی نام پارسی زهرا خواهر آریو برزن (سردار ایرانی) اولین سردار زن ایرانی نور بی مانند
مجتلفلغتنامه دهخدامجتلف . [ م ُ ت َ ل َ ] (ع ص ) یوت رسیده ، و یوت مرگ عام ستوران را گویند همچنانکه مرگ عام مردمان را وبا گویند. (آنندراج ). معدوم شده و نابود گشته از بینوایی در سال آفت زده . (ناظم الاطباء). یوت رسیده . (از منتهی الارب ). آن که خشکسالی موجب از بین رفتن ستور وی شده باشد. (از ذی
یوتکلغتنامه دهخدایوتک . [ ت َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کوه شهری بخش کهنوج شهرستان جیرفت ، واقع در 160هزارگزی جنوب کهنوج ، با 100 تن سکنه . آب آن از چشمه و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج <span class="hl" dir=
یوتابواژهنامه آزاددرخشان و بی مانند (خواهر آریو برزن واز سرداران زن ایرانی) (نام دختر) درخشنده، نورانی نام پارسی زهرا خواهر آریو برزن (سردار ایرانی) اولین سردار زن ایرانی نور بی مانند
خیوتلغتنامه دهخداخیوت . [ خ ُ ] (ع اِ) بانگ . فریاد. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).
خیوتلغتنامه دهخداخیوت . [ خ ُ ] (ع مص ) مصدر دیگر است برای خیت . (منتهی الارب ). منه : خات خیتا و خیوتاً. رجوع به خیت شود.
حیوتلغتنامه دهخداحیوت . [ ح َی ْ یو ] (ع اِ) مذکر حیة. افعی و مار. (اقرب الموارد). مارنر. (آنندراج ) (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء): ویأکل الحیة و الحیوتا. (اصمعی از اقرب الموارد).
ژلیوتلغتنامه دهخداژلیوت . [ ژِ یُت ْ ] (اِخ ) پیر. نام خُنیاگر یعنی آوازه خوان فرانسوی . مولد لاسوب و وفات در اِستل (1713 - 1797 م .).
ماریوتلغتنامه دهخداماریوت . [ی ُ ] (اِخ ) فیزیکدان فرانسوی (1620-1684م .) است که درباره ٔ قابلیت تراکم گازها مطالعات دقیقی کرده و قانون : «در دمای ثابت ، ظرفیت یک توده ٔ گازی به نسبت معکوس فشارش تغییر می کند» را کشف کرد که به ن