ترجمه مقاله

یکی

yeki

۱. یک ‌تن.
۲. (ضمیر) یک‌ شخص نامعلوم.
۳. (ریاضی) یک ‌عدد از چیزی.
۴. (قید) یک‌بار.
۵. (قید) [قدیمی] لختی؛ زمانی: ◻︎ برآنم که گرد زمین اندکی / بگردم ببینم جهان را یکی (فردوسی: ۵/۵۳۶).
⟨ یکی بودن: (مصدر لازم) [مجاز] متحد بودن.
⟨ یکی شدن: (مصدر لازم) [مجاز] متحد شدن؛ هماهنگ شدن.
⟨ یکی‌یکی: تک‌تک.

ترجمه مقاله