ترجمه مقاله

آبزه

فرهنگ فارسی عمید

۱. درز و شکاف باریک که آب از آن تراوش کند؛ هر روزن و درز در ظرف یا زمین که آب از آن بیرون تراود؛ زه‌آب.
۲. آبی که از کنار چشمه یا تالاب بیرون آید؛ زهاب.
ترجمه مقاله