ترجمه مقاله

آلودن

فرهنگ فارسی عمید

۱. چیزی را از حالت پاکی خارج کردن؛ آلوده ‌کردن؛ کثیف کردن.
۲. چیزی را با چیزی مخلوط کردن؛ آغشته کردن.
۳. تر کردن؛ خیس کردن.
۳. (مصدر لازم) [قدیمی] از حالت پاک خارج شدن؛ کثیف شدن؛ آلوده شدن.
ترجمه مقاله