ترجمه مقاله

ابر

فرهنگ فارسی عمید

۱. (هواشناسی) بخارهای غلیظ‌شده یا تودۀ قطرات آب و ذرات یخ معلق در جو که از آن‌ها باران، برف، و تگرگ می‌بارد: ◻︎ تا نگرید ابر کی خندد چمن / تا نگرید طفل کی جوشد لبن (مولوی: ۶۷۸)، ◻︎ ابر ا گر آب زندگی بارد / هرگز از شاخ بید بر‌نخوری (سعدی: ۶۱).
۲. اسفنج دریایی یا مصنوعی که برای شست‌وشو، تمیز کردن، و مانند آن به کار می‌رود.
⟨ ابر استراتوس: (هواشناسی) نوعی ابر باران‌زا به شکل نوار دراز.
ترجمه مقاله