ترجمه مقاله

اسکان

فرهنگ فارسی عمید

۱. ساکن کردن؛ سکونت دادن.
۲. (ادبی) ساکن و بی‌حرکت خواندن حرفی؛ ساکن کردن.
ترجمه مقاله