بارد
فرهنگ فارسی عمید
۱. سرد؛ خنک.
۲. [مجاز] بیمزه؛ خنک.
۳. [قدیمی، مجاز] کسی که معاشرت با او خوشایند نیست؛ بیذوق.
۴. (طب قدیم) مزاج سرد؛ سرد.
۲. [مجاز] بیمزه؛ خنک.
۳. [قدیمی، مجاز] کسی که معاشرت با او خوشایند نیست؛ بیذوق.
۴. (طب قدیم) مزاج سرد؛ سرد.