رحل
فرهنگ فارسی عمید
۱. دو تختۀ متصل بههم که باز و بسته میشود و قرآن یا کتاب را موقع خواندن روی آن میگذارند.
۲. [قدیمی] اسباب و اثاثی که در سفر با خود برمیدارند.
〈 رحل اقامت افکندن: [مجاز] در جایی بار فرود آوردن و اقامت کردن.
۲. [قدیمی] اسباب و اثاثی که در سفر با خود برمیدارند.
〈 رحل اقامت افکندن: [مجاز] در جایی بار فرود آوردن و اقامت کردن.