سایه پرور
فرهنگ فارسی عمید
۱. کسی یا چیزی که در سایه پرورش یافته باشد.
۲. میوهای که در سایه رسیده یا آن را در سایه خشک کرده باشند.
۳. [قدیمی، مجاز] شخص آسوده و محنتنکشیده؛ کسی که پیوسته در ناز و نعمت بهسر برده باشد: ◻︎ تو سایهپرور نازی چه غم از آن داری / که ما ز تابش خورشید جور سوختهایم (سراجالدین راجی: مجمعالفرس: سایهپرور).
۲. میوهای که در سایه رسیده یا آن را در سایه خشک کرده باشند.
۳. [قدیمی، مجاز] شخص آسوده و محنتنکشیده؛ کسی که پیوسته در ناز و نعمت بهسر برده باشد: ◻︎ تو سایهپرور نازی چه غم از آن داری / که ما ز تابش خورشید جور سوختهایم (سراجالدین راجی: مجمعالفرس: سایهپرور).