نوان
فرهنگ فارسی عمید
۱. نالان: ◻︎ همه پیش نوشینروان آمدند / ز کار گذشته نوان آمدند (فردوسی: ۷/۱۱۵).
۲. در حال حرکت.
۳. خرامان.
۴. (صفت) خمیده.
۵. (صفت) ضعیف.
۶. فریادزنان.
۷. (قید) تعظیمکنان؛ کرنشکنان.
۲. در حال حرکت.
۳. خرامان.
۴. (صفت) خمیده.
۵. (صفت) ضعیف.
۶. فریادزنان.
۷. (قید) تعظیمکنان؛ کرنشکنان.