ترجمه مقاله

چشم پنام

فرهنگ فارسی عمید

چیزی که برای دفع چشم‌زخم درست کنند، مانند دعا، طلسم یا مهره؛ چشمارو؛ چشم‌وهام؛ چشم‌وهم: ◻︎ بتا نگارا از چشم بد بترس و مکن / چرا نداری با خود همیشه چشم‌پنام (شهید بلخی: شاعران بی‌دیوان: ۳۳).
ترجمه مقاله