گرفت
فرهنگ فارسی عمید
۱. مؤاخذه؛ بازخواست.
۲. غرامت؛ تاوان.
۳. طعنه و سرزنش.
۴. [قدیمی] =گرفتن
〈 گرفتوگیر: (اسم مصدر)
۱. گرفتن و دربند کردن.
۲. درگیری
۳. مؤاخذه.
۲. غرامت؛ تاوان.
۳. طعنه و سرزنش.
۴. [قدیمی] =گرفتن
〈 گرفتوگیر: (اسم مصدر)
۱. گرفتن و دربند کردن.
۲. درگیری
۳. مؤاخذه.