ترجمه مقاله

آب دیده

فرهنگ فارسی عمید

۱. پارچه یا چیز دیگر که در آب افتاده و آب به خود کشیده و آسیب دیده باشد؛ نم‌کشیده؛ خیس.
۲. [عامیانه، مجاز] باتجربه؛ آب‌داده: فولاد آب‌دیده.
ترجمه مقاله