آخریانفرهنگ فارسی عمیدمال و اسباب؛ کالا؛ متاع؛ مالالتجاره؛ قماش: ◻︎ آخریانِِ خِرد سفته فرستم به دوست / هیچ ندارم دگر چون دل و جان نزد اوست (عسجدی: لغتنامه: آخریان)، ◻︎ دزد اگر با چراغ روی آرد / به گزیند ز کوشک آخریان (؟: لغتنامه: اَخریان).