ترجمه مقاله

آزموده

فرهنگ فارسی عمید

۱. آزمایش‌شده؛ امتحان‌شده.
۲. تجربه‌شده.
۳. سنجیده.
۴. مجرب؛ کاردیده؛ ورزیده؛ باتجربه.
ترجمه مقاله