ترجمه مقاله

آشناور

فرهنگ فارسی عمید

شناور؛ شناگر؛ آب‌باز: ◻︎ به ریگ اندر همی‌شد مرد تازان / چو در غرقاب مرد آشناور (لبیبی: شاعران بی‌دیوان: ۴۸۳).
ترجمه مقاله