ترجمه مقاله

آشکوخیدن

فرهنگ فارسی عمید

۱. به سر درآمدن و افتادن؛ سکندری خوردن؛ لغزیدن: ◻︎ آشکوخد بر زمین هموارتر / همچنان چون بر زمین دشخوارتر (رودکی: ۵۳۶).
۲. خطا کردن.
ترجمه مقاله