ترجمه مقاله

اصلاح

فرهنگ فارسی عمید

۱. برطرف کردن عیب و ایراد چیزی؛ درست کردن: اصلاح خط فارسی.
۲. تراشیدن یا کوتاه کردن موی سروصورت.
۳. برطرف کردن ایرادات نوشته؛ ویرایش کردن: این مقاله به اصلاح بیشتری نیاز دارد.
۴. از بین بردن اخلاق یا عادات بد کسی از طریق آموزش.
⟨ اصلاح دادن: (مصدر متعدی) صلح دادن؛ آشتی دادن؛ صلح و آشتی برقرار کردن.
⟨ اصلاح کردن: (مصدر متعدی)
۱. به سامان آوردن؛ سروسامان دادن؛ درست کردن.
۲. تراشیدن یا کم کردن موی سر و صورت.
۳. نیکو کردن.
۴. صحیح کردن عبارت؛ درست کردن نوشته‌ای.
۵. مرمت کردن؛ تعمیر کردن.
۶. رفع اختلاف کردن؛ سازش دادن میان دیگران.
۷. (مصدر لازم) آشتی کردن با هم.
ترجمه مقاله