افتادگی
فرهنگ فارسی عمید
۱. حالت افتاده بودن.
۲. [مجاز] فروتنی؛ تواضع: ◻︎ ز خاک آفریدت خداوند پاک / پس ای بنده افتادگی کن چو خاک (سعدی۱: ۱۱۵).
۳. [مجاز] کمبود؛ نقص.
۲. [مجاز] فروتنی؛ تواضع: ◻︎ ز خاک آفریدت خداوند پاک / پس ای بنده افتادگی کن چو خاک (سعدی۱: ۱۱۵).
۳. [مجاز] کمبود؛ نقص.