ترجمه مقاله

انتظام

فرهنگ فارسی عمید

۱. در رشته کشیده شدن مروارید.
۲. منظم شدن.
۳. نظم داشتن؛ آراستگی؛ نظم‌وترتیب.
ترجمه مقاله