انفاد
فرهنگ فارسی عمید
۱. نابود کردن؛ نیست کردن.
۲. تمام کردن؛ به آخر رساندن.
۳. به پایان رسیدن.
۴. سپری گشتن.
۵. بیتوشه شدن.
۶. فرستادن؛ روانه کردن.
۲. تمام کردن؛ به آخر رساندن.
۳. به پایان رسیدن.
۴. سپری گشتن.
۵. بیتوشه شدن.
۶. فرستادن؛ روانه کردن.