اوراق
فرهنگ فارسی عمید
۱. = ورق
۲. (صفت) خراب و فرسوده؛ پارهشده.
۳. (صفت) [عامیانه] آنچه قطعههایش از هم جدا شده باشد: ماشین اوراق.
۴. (صفت) پریشاناحوال؛ ناراحت.
۲. (صفت) خراب و فرسوده؛ پارهشده.
۳. (صفت) [عامیانه] آنچه قطعههایش از هم جدا شده باشد: ماشین اوراق.
۴. (صفت) پریشاناحوال؛ ناراحت.