ترجمه مقاله

ا

فرهنگ فارسی عمید

۱. در میان برخی کلمات می‌آید و اسم، صفت، یا قید می‌سازد: کمابیش، تکاپو، رستاخیز، دوشادوش، لبالب.
۲. در میان برخی کلمات می‌آید و بر معنی دلالت نمی‌کند: شماردن، راهگذار.
۳. در آخر یا ماقبل آخر فعل مضارع می‌آید و معنای دعا دارد: بماناد، بماندا، بخواندا، بمیراد، مَرساد.
ترجمه مقاله