ترجمه مقاله

بابا

فرهنگ فارسی عمید

۱. پدر: ◻︎ طفل تا گیرا و تا پویا نبود / مرکبش جز گردن بابا نبود (مولوی: ۷۲).
۲. پدربزرگ.
۳. عنوانی برای برخی از عارفان: باباطاهر عریان.
۴. [عامیانه] عنوانی غیر محترمانه برای شخص مجهول یا کسی که نمی‌خواهند نامش را ببرند؛ یارو: یک بابایی چرخ ماشین را پنچر کرده.
ترجمه مقاله