باف
فرهنگ فارسی عمید
۱. = بافتن
۲. بافنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): بوریاباف، شالباف، حریرباف، جورابباف.
۳. بافتهشده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): دستباف.
۲. بافنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): بوریاباف، شالباف، حریرباف، جورابباف.
۳. بافتهشده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): دستباف.