ترجمه مقاله

بافت

فرهنگ فارسی عمید

۱. بافتن؛ عمل بافندگی.
۲. (صفت مفعولی) بافته‌شده.
۳. (اسم) تاروپود؛ نسج.
۴. (اسم) (زیست‌شناسی) دسته‌ای از یاخته‌ها که در بدن موجودی به‌هم‌پیوسته باشند.
۵. (اسم) (زیست‌شناسی) مجموع سلول‌هایی که شکل و ساختمان آن‌ها شبیه یکدیگر است و در بدن عمل مشترکی انجام می‌دهند: بافت ماهیچه‌ای، بافت عصبی، بافت استخوانی، بافت اسفنجی.
ترجمه مقاله