ترجمه مقاله

بالا

فرهنگ فارسی عمید

۱. [مقابلِ پایین] بخش بلند هر چیز؛ زَِبَر: بالای کمد.
۲. جای بلند؛ پشته، تپه، مانند آن.
۳. قسمتی از اتاق یا تالار که دور از در قرار دارد؛ صدر: بفرمایید بالا بنشینید.
۴. (صفت) [عامیانه، مجاز] دارای مقام یا رتبۀ باارزش‌تر یا مهم‌تر.
۵. (صفت) بهتر؛ برتر: در کلاس از همه بالاتر بود.
۶. (اسم) قدوقامت.
۷. [قدیمی] عالم مقدس در آسمان.
۸. [قدیمی] اندازه؛ مقدار.
⟨ بالاوپست: [قدیمی، مجاز] آسمان و زمین: ◻︎ ولیکن خداوند بالاوپست / به عصیان در رزق بر کس نبست (سعدی۱: ۳۳).
ترجمه مقاله