برآمدن
فرهنگ فارسی عمید
۱. بالا آمدن.
۲. پدید آمدن؛ ظاهر شدن.
۳. سپری شدن.
۴. روبهراه شدن کار و انجام یافتن آن.
۵. برجستگی پیدا کردن.
۶. ورم کردن.
〈 بههم برآمدن: (مصدر لازم) [قدیمی]
۱. تنگدل شدن؛ اندوهگین شدن.
۲. خشمگین شدن.
۲. پدید آمدن؛ ظاهر شدن.
۳. سپری شدن.
۴. روبهراه شدن کار و انجام یافتن آن.
۵. برجستگی پیدا کردن.
۶. ورم کردن.
〈 بههم برآمدن: (مصدر لازم) [قدیمی]
۱. تنگدل شدن؛ اندوهگین شدن.
۲. خشمگین شدن.