ترجمه مقاله

بربستن

فرهنگ فارسی عمید

۱. بستن؛ مقید کردن؛ پابند کردن.
۲. آماده کردن.
۳. (مصدر لازم) فایده برداشتن؛ سود برداشتن.
ترجمه مقاله