برگه
فرهنگ فارسی عمید
۱. برگ.
۲. برگمانند؛ چیزی که شبیه برگ باشد.
۳. تکههای بریدهشده از هلو یا زردآلو که آنها را در آفتاب خشک کنند.
۴. نشانه و نمونۀ مال.
۵. تکهای از اموال دزدیدهشده که در نزد کسی پیدا شود.
۶. تکۀ کوچک کاغذ برای یادداشت؛ فیش.
۲. برگمانند؛ چیزی که شبیه برگ باشد.
۳. تکههای بریدهشده از هلو یا زردآلو که آنها را در آفتاب خشک کنند.
۴. نشانه و نمونۀ مال.
۵. تکهای از اموال دزدیدهشده که در نزد کسی پیدا شود.
۶. تکۀ کوچک کاغذ برای یادداشت؛ فیش.