ترجمه مقاله

بغاز

فرهنگ فارسی عمید

۱. قطعه‌ای چوب که در کفش‌دوزی میان قالب کفش قرار می‌دهند.
۲. چوبی که نجار هنگام شکافتن چوب دیگر در شکاف آن می‌گذارد که از هم باز شود؛ فانه؛ پانه؛ فهانه؛ پهانه؛ بفار؛ گاز: ◻︎ ژاژ همی ‌خایم و ژاژم شده خشک / خار دارد همه چون نوک بغاز (ابوالعباس: شاعران بی‌دیوان: ۱۳۱).
ترجمه مقاله