ترجمه مقاله

تارک

فرهنگ فارسی عمید

۱. فرق سر؛ میان سر: ◻︎ چو دانی که ایدر نمانی دراز / به تارک چرا برنهی تاج آز (فردوسی: ۲/۴۱۹)، ◻︎ دیده بر تارک سنان دیدن / خوش‌تر از روی دشمنان دیدن (سعدی: ۱۴۱).
۲. [مجاز] اوج.
ترجمه مقاله